یک روز نو



عادت داریم در موردهای مختلف با پسرم صحبت می کنیم. روز یکشنبه اینجا روز مادر بود، منو بیرون دعوت کرد و موقع ناهار داشتیم در مورد آدم هایی که براشون سخته عذرخواهی کنند حرف می زدیم. من گفتم بنظرم اینکه آدم اذعان کنه اشتباه کرده شهامت می خواد و هرکسی این خصلت رو نداره. گفت نمی دونم اگه شهامت بخواد، بیشتر وجدان برام اینجا معنی میده تا شهامت.شاید چون شخصاً وقتی ببینم کار اشتباهی کردم برام کار آسونیه معذرت بخوام، اما خجالت می کشم که چرا اون کار رو کردم چون فکر نمی کنم عذرخواهی و ابراز تاًسف هیچیو عوض کنه. 

بهش تذکر دادم هر کسی اشتباه میکنه و نباید بخودش سخت بگیره. چرا خجالت؟ همینکه بیداری و متوجه میشی نباید اون کارو می کردی خیلی خوبه. 

لبخند قشنگی زد و گفت: 

ـ شاید. ولی فکر کن به اون اشتباه هاییه که دنباله دار میشن و آدم متوجه نیست یا نمی خواد باور کنه مرتکب شده. مثلاً فرض کن یه روز بابا بیاد از من عذرخواهی کنه بابت تمام بی مسئولیتایی که در موردم کرده،  یا خاله در مورد تو. چیو عوض می کنه؟  هیچی رو. عذرخواهی کردن نمی تونه  گذشته رو برگردونه. 

گفتم: درست میگی، اینجوری تا بحال نگاش نکرده بودم. حتی نمیشه اون اشتباه رو  جبران کرد.

جواب داد: حتی جبران هم نه، کلاً چیزی از جاش ت نمی خوره، تغییری در متن نمیده. کاریه که انجام شده و تموم شده رفته. باید رهاش کرد. باید یاد بگیریم خیلی راحت رها کنیم و اصلاً به هیچی در گذشته بر نگردیم. زندگی خیلی کوتاهه برای این کارای بی فایده نباید وقت تلف کرد!


بی اختیار در مقابل این طرز فکرش سینه جلو دادم. بهش افتخار کردم.

چند ماه دیگه با هم عازم سفری هستیم که فکر می کنم خیلی بیشتر در این سفر ازش یاد بگیرم. فکر می کنم سفر خیلی جالب و بیاد موندنی بشه. 

ما سیزده ساله با هم مسافرت نکردیم و فکر می کنم از دستم رفته ولی خب. بقول مزدک باید از این ببعد را دریابم. باید تمرین کنم.


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

صبح شوشتر فوتبال.مسی طرید چالشها و فرصتهای آموزش عالی آرلیس تا شقایق هست، زندگی باید کرد مطالب اینترنتی جانور شناسی روزهاي زندگي فروشگاه اینترنتی قاصدک طلایی